نسخه صوتی این مقاله را اینجا بشنوید…
ساختار سیاسی ـ اجتماعی جامعه افغانستان به گونه ای تولیت شده که در دوصد سال گذشته کمتر مجال و زمینه باز تولید ارزش های فرازمند را در ادبیات سیاسی و گفتمان ملی پیدا کرده است. تکرار و تداوم حاکمیت های تماتخواه و «خرد اندیش» عامل اصلی چنین سکون و سکوتی در مفاهیم و مأخذ ادبیات سیاسی بوده است.
رهبر شهید یک «پدیده» در ادبیات سیاسی جامعه افغانستان بود. او جسورانه مفاهیم و مصادقی را در گفتمان ملی ارايه نمود که منشاء تولیدات جدید و موجب ابداع واژگان بدیع در ابیات سیاسی گردید. دیدگاه ها و باز آوری های که در آن رهبر فرزانه در جهت پویای ساختار ایستای اجتماعی و پردازش مؤلفه های حاکمیت ملی مطرح نمود، به عنوان گزینه های فخیم یک «اندیشه کلان» سیاسی قابل مطالعه و پژوهش است.
مفاهیمی را که استاد شهید در تعامل پرتنش و خردگریز سیاسی معاصر افغانستان باز تولید کرد، نه یک مقوله روشنفکری، بلکه یک تدبیر و فهم جامعه شناسانه در حوزه سیاست علمی می باشد که ناظر بر درک عالمانه فراگردهای ساختاری و ایجاد تغییرات مقبول و مفید در سازمان سیاسی جامعه ی ساکن و ساکت افغانستان بوده است. تلاش های بلیغ او در جهت همگانی کردن «فهم سیاست» و کوشش های مجدانه اش بخاطر بسط همسازی و همسانی ارزش های سیاسی در عرصه ای ملی، نخستین بار در ادبیات سیاسی ما تدبیر، طرح، تولید و ارایه شده است.
تولید مفاهیم و ارزش های چون عدالت طلبی، برابری و توزیع ارزش ها،حقوق اقلیت ها، خویشتن یابی و دیگر باوری ملیت ها، توزیع عادلانه قدرت و حاکمیت سیاسی برای تمام اقوام، اصلاحات اداری، هم پذیری و دیالوگ سیاسی میان صاحبان قدرت، ایجاد جرأت و جسارت اجتماعی برای توده های محروم و محکوم، افغانستان فدرالیزم و… برای اولین بار و به صورت گسترده و شجاعانه در ادبیات سیاسی ما صورت گرفته است. آنچه که در بررسی این موضوع اهمیت اساسی دارد، طرح و تولید مبتکرانه و هوشمندانه ای چنین مفاهیمی در ادبیات سیاسی به عنوان آموزه ها و نمادهای ارجمند است تا کاربردهای آن همگانی گردیده و ذهنیت عمومی نسبت به آن ها گشایش پیدا نماید و در نتیجه مأنوس ساختن اذهان و افکار نسبت به این مفاهیم به ارتقای فهم و شعور سیاسی عامه انجامد. فرایند طبیعی این سیره و ثمره، گسترش و توسعه و غنای واژگان ادبیات سیاسی در سطح ملی خواهد بود. بنابر این، شناخت جایگاه و پایگاه رهبر شهید یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی و تاریخی برای نسل حقیقت جوی امروز است ت چرا که این نیسل در معرض فهم ناگزیر سیاست و تحول گریز ناپذیر مفاهیم سیاسی قرار دارد، شناخت مزاری شهید به معنای درک حقایق بخش مهمی از تحولات و تطورات حساس تاریخ سیاسی معاصر است. تأمل بر آموخته ها و ساز و کارهای فرهمند آن بزرگ در عرصه سیاست، به روشن شدن بسیاری از نیازها و آرزوهای گمشده ای این نسل خواهد انجامید.
داده های او در ادبیات سیاسی، اکنون که کشور در آستانه تحولات جدید قرار گرفته، به آشکاری در تعامل ملی تطبیق و بازگویه می شود و این، اولاً جامعیت و کلان نگری اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی آن رهبر جاودانه را در حوزه آرمان ها و گفتگوهای ملی قابل تطبیق می سازد و ثانیاً هوشمندی، دقت و آینده نگری بی بدیلش را در پیشگویی و داوری حقایق و واقعیت های پیچیده ای جامعه افغانستان می نمایاند. اکنون همه شاهیدیم گه گفته های آن شهید مبنی بر اصلاحات اداری، حقوق اقلیت ها و مشارکت اقوام در ساختار سیاسی بر زبان همگان جاری است و همه طرف های داخلی و جامعه بین المللی شرط اصلی تحقق و ثبات و صلح در افغانستان را تأمین حقوق شهروندان و مشارکت اقوام می دانند.
کلام آخر اینکه، رهبر شهید مفاهیم غنی و فخیمی در حوزه ای ادبیات سیاسی ارایه و نیز تاریخ معاصر را پیش بینی پذیر نمود. شناخت و فهم این مفاهیم و تاریخ، از یکسو دایره واژگان ادبیات سیاسی فسیل شده ای ما را گسترده می سازد و از سوی دیگر، توانایی، درک و تحلیل نسل امروز و آینده را از داده های سیاست و عناصر ادبیات سیاسی بطور فوق العاده ای غنا و فربی می بخشد.